با دنياي سئو آشنا شويد
سئو

 هنوز چايي رو تا آخر نخورده بودم و حواسم به بقيه بود. نگاهي به اتاق انداختم تا حداقل بنده خدايان پذيرا كننده رو پيدا كنم، بندازم گردن اونا. ساعت طلايي نفر دوم پذيرايي كننده رو صدا زد و يه چيزايي بهش گفت. كمي نگذشت كه پسرك با يه قوطي پلاستيكي اومد تو و قوطي را به ساعت طلايي داد. قوطي داشت دست به دست بين استعمال كنندگان رد و بدل ميشد. نگاه تعجب آميزم وقتي كاملتر شد كه اون شخص با دست چپش گوشه ي لبش رو كشيد و هر چي از پودر روي دستش ريخته بود رو خالي كرد تو دهنش. دست به دست مي چرخيد و فاصله ي تف كننده ها با من كمتر شد. اولين كسي كه از اون پودر استعمال كرده بود، ساعت طلايي رو ميگم، تلگرام از فرد پذيرايي كننده خواست تا چيزي برايش بياورد كه در ميان سرو صدا متوجه نشدم ولي پسرك هم سرش را به نشانه ي تائيد تكان داد و از اتاق بيرون رفت.

معذرت ميخوام ولي نميتونم كلاماتي رو پيدا كنم تا تاكون توصيفش كنم. يكي از توي قوطي، ديگري از توي مشما(پلاستيك)، يكي از توي دستمال كاغذي ولي اكثر جمعيت از پاكت سانديس استفاده ميكردند. منتها بچه جون ها بقيه رو ميتراشند ولي مال بابا بزرگ ها توي همون لوكيشن، ولي رنگ كرده. طبق رسوم قديمي افغاني، بالاي 40 ساله ها يه جا، 25 تا 40 ساله ها هم يه جا و زير 25 هم يه جا مينشستند. بنده هاي خدا قلمبه گي اش رو قشنگ خالي ميكردند، اما مقداري رو كه تهش ميموند كه با بزاق بيرون مي اومد يه خط سبز تا پايين ميكشيد. دستم رو بو كردم كه ببينم اثري از بوي اون پودر سبز رنگ هست يا نه؟ فهميدم كه نه بابا، دارو نيست بلكه چاشني چاييه. به منم رسيد، يكي برداشتم و شروع كردم ديد زدن بقيه تا ببينم روش چايي خوردن همشهريام با ما تفاوت داره يا نه. نميدونم. با خودم كلنجار رفتم تا اينكه متوجه شدم اتاق پر از مهمان هاي رنگارنگ و همه مدل شده. منم كه ميخواستم هميشه خودم رو بين سن بالا ها جا بزنم، رفتم قاطي دومي ها نشستم. تقريبا مدرن هم بود و شبيه ريشي كه امروز بچه جون ها ميگذارند، از زير لب تا زير فك كه عرضي برابر با يك سانتيمتر داشت.


جالبه نيم ساعت اول فقط پيرمردا و سن بالا ها مي اومدن تو و ميرفتن اتاق جلويي كه خيلي براي من ديد نداشت. با يه شكل خيلي زشت و ناپسندي. خب از اونجايي كه هموطنان عزيزم خيلي با محبت هستند، دلداري ام دادند كه اشكال نداره. خب اينم يه گوشه از فرهنگ همشهريام بود ديگه، كه بايد تحمل ميكردم. بالاخره اينهم يك نمونه ي يادگيري از فرهنگ كشورم است. من از اول مراسم خودمو رسونده بودم و شاهد آمدن بقيه بودم. همه به روش برادر اول عمل كردند و همون جور استعمال كردند. دستم را اول آب كشيدم و با نوك انگشت مقداري از مايع شوينده رو برداشتم و شروع كردم تميز شستن. متوجه شدم كه مايع شوينده همون ريكاي جامه! توي كاسه اي كه لب شير آب بود مقداري مايع شوينده ريخته بودند. ديگه نمي خوام بگم توي قوطي چه شكلي بود. توي يه مجلس نشستيم ، حالا عروسي بود يا عزا بماند هرچي بود بخور بخور كه داشت. ولش كن لو بدم بهتره، مجلسي كه توش بوديم، عروسي بود. ساعت طلايي سرش رو به طرف قوطي خم كرد و تف كرد توش.


ساعت طلايي و عده ي زيادي از استعمال كنندگان يك نظر گفتند: يه چيزي بيار فرق نميكنه قوطي هم باشه صحيحه. موقعي كه اين كار را ميكرد يه مقدار حواسم به ساعت طلايي رنگش افتاد كه موقع نرم كردن پودر برقش به چشمم مي خورد. و فهميدم كه بعععععله، دقيقا همون پودر سبز كه خورده بودند، البته تو دهنشون نگه داشته بودن را دارن خارج ميكنند. اونجا بود كه فهميدم هركي از اون پودر سبز استفاده كنه نميتونه روان صحبت كنه و مثل آدماي بي دندون كه سرما هم خورده باشند، صحبت ميكنند. شلوغ پلوغ صحبت بين خلق خدا زياد بود. اي خدا يعني اين كاري كه ميكنم ثواب داره؟ خب با ديدن ساعت طلا و دك و پوز جناب؛ گفتم حتما يارو مريضيي چيزي مثل مريض هاي قلبي داره و داروش هم بايد از اين تجويز دكتراي بومي باشه. خب كساني كه پذيرايي ميكردن شروع كردن جمع كردن استكان هاي خالي چايي. يه جاي خوبو تصرف كردمو شروع كردم ديد زدن كساني كه وارد اتاق مي شدند. منم گوش تيز كردمو شورع كردم استراق سمع. نقد و تفسير هم به گوش مي رسيد. نزديك بود قوطي از دستم ول بشه كه سريع با اون دستم قوطي رو چسبيدم كه ديگه فرش صاحب خونه رو به گند نكشم.

امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
موضوع:
[ ۶ آذر ۱۴۰۱ ] [ ۰۹:۳۱:۱۴ ] [ آرمين ] [ نظرات (0) ]
[ ]
.: Weblog Themes By sitearia :.

درباره وبلاگ

نويسندگان
نظرسنجی
لینک های تبادلی
فاقد لینک
تبادل لینک اتوماتیک
لینک :
خبرنامه
عضویت لغو عضویت
پيوندهای روزانه
لينكي ثبت نشده است
پنل کاربری
نام کاربری :
پسورد :
عضویت
نام کاربری :
پسورد :
تکرار پسورد:
ایمیل :
نام اصلی :
آمار
امروز : ---
دیروز : ---
افراد آنلاین : 7
همه : ---
چت باکس
موضوعات وب
موضوعي ثبت نشده است
آرشيو مطالب
امکانات وب

سئو کار حرفه ای / خرید پیج اینستاگرام / باربری / دانلود نرم افزار اندروید  / شرکت خدمات نظافتی در مشهد / شرکت نظافت منزل و راه پله در مشهد / شرکت نظافت راه پله در مشهد / شرکت نظافت منزل در مشهد  /سایت ایرونی  / بازی اندروید  /  خدمات گرافیک آریا گستر  / فروش پیج آماده آریا گستر / نیازمندی های نظافتی / وکیل در مشهد / ارز دیجیتال / نیازمندی های قالیشویی / مبل شویی / املاک شمال  / آرد واحد تهران / فیزیوتراپی سیناطب / sell Instagram account safely / نیازمندی های گردشگری / نیازمندی های سالن زیبایی